واینک این منم حیران وسرگردان
در این بیغوله ی دنیا
میان این همه چون و چراهایی
که همچون گردبادی سرکش و مهلک
به هر سو می کشاند پیکر فرسوده ی من را
نمی دانم که فردایم چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم
لیک می خواهم
که چون نیلوفرآبی بیابم آفتابم را
رهایی یابم از هر بندی و دستی
و بنشینم کنار چشمه ی ادراک
بنوشم از زلال آبی ایمان
شوم لبریز از حس شکوفایی
به دست آرم سکوتم را
و دریابم خدایم را
و دریابم خودم را من
الهی رهنمایم باش.......