رفتم اما دل من مانده برِ دوست هنوزمی برم جسمی و، جان در گرو اوست هنوزهر چه او خواست، همان خواست دلم بی کم و کاستگرچه راضی نشد از من دل آن دوست هنوزگر چه با دوری ی ِ او زندگیم نیست، ولییاد او می دمدم جان به رگ و پوست هنوز